18 ماهگی الیسا
الیسای عزیزم بیست و پنجم این ماه که آمد، برای تو، تغییر دیگری در پی داشت . برای من و پدرت، رنگش فرق می کرد . حس و حالش هم ... این سومین، نیم سالی ست که تجربه می کنی اش . پایان هر نیم سال، یک تغییر ! اولی را با شروع غذا خوردن به پایان رساندی . دومی را هم، وقتی به سر انجام رساندی که یک نو پای 1 ساله بودی، و تولدت . و حالا سومین آن، 1 سال و نیمه ی من؛ تغییرش، به پایان رسیدن واکسن هایت بود . همان که وقتی متصدیِ واکسیناسیون، گفت : " خب، واکسن های دخترت تمام شد و رفت تا 6 سالگی ." همان که وقتی گفت، کارت واکسنش گم نشود که برای ثبت نام کلاس اول، لازم است . و من به یقین می گویم که با حر...